درس چهارم
مفعول و انواع آن
مفعول،عضوی از جمله است که عمل فعل، بر روی آن صورت می گیرد.به طور مثال در عمل خوردن،کسی هست که این عمل را انجام می دهد و فاعل است، و کسی یا چیزی هم هست که خورده می شود و آن همان مفعول است.این نوع مفعول را در کلام عرب می گویند (مفعول به) که در پاسخ به سؤال (چه کسی را و چه چیزی را ) که از عمل فعل می شود می آید.البته تنها افعال متعدی هستند که مفعول پذیرند یعنی افعالی که تنها با حضور فاعل، معنایشان کامل نمی شود و مخاطب درانتظار ادامه کلام می ماند .مثلا اگر گفته شود: علی خورد.مخاطب سؤال می کند که :چه چیزی را خورد ؟ یعنی آن جمله برایش نیمه کاره بوده است و پاسخی که به آن داده می شود ،مفعول جمله را مشخص می کند. نشانه ی اعرابی مفعول، حرکت فتحه است که گاهی هم به صورت «ین » و«ین» می باشد. البته مفعول نیز در موارد بسیاری به صورت ضمیر می آید که آن ها را در دروس مربوط به ضمایر شناختیم و اکنون در یک قالب کلی می توان گفت به غیر از ضمایری که لازمه ی صرف فعل هستند ، هر ضمیر دیگری که در ادامه ی فعل دیده شود مفعول کلام است .در هنگام ترجمه ،مفعول با حرف «را » به فعل مرتبط می شود . البته در برخی موارد که فعل مورد نظر مفعول باواسطه داشته باشد یعنی مفعول آن بعد از یک حرف جر بیاید ممکن است در ترجمه لازم باشد که از حروف اضافه ی «با» «برای» استفاده شود.
نکته ی قابل ذکر این است که در برخی موارد ممکن است مفعول یک فعل، به صورت جمله باشد که معمولا با «إِنَّ » و«ِ أَنَّ » شروع می شود و یا یک جمله اسمیه که متشکل از مبتدا و خبر است می باشد و یا جمله ی فعلیه متشکل از فعل و فاعل و مفعول و سایر اجزاء.
نمونه های قرآنی زیر شما را در شناخت بهتر مفعول ونحوه ترجمه ی آن کمک می کند
1- وَ يُقِيمُونَ الصَّلاة(3 بقره)
نماز رابر پا مىدارند
2-يُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِينَ آمَنُوا(9 بقره)
فريب مى دهندخدا و كسانى را كه ايمان آوردهاند .
3-يَجْعَلُونَ أَصابِعَهُمْ فِي آذانِهِم(19 بقره)
آنها انگشتانشان را در گوشها مىكنند
4-يا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوارَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُم(21 بقره)
اى مردم، پرستش كنيدپروردگارتان را كه شما راآفريده است
5-الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَفِراشا(22 بقره)
همان کسی كه زمين را بستر استراحت شما قرار داد
توضیح:«جَعَلَ » دو مفعولی است بنابراین هر دو کلمه ی «الْأَرْضَ» و «فِراشا» مفعول آن هستند ولی مفعول دوم در جواب این سوال می آید:چگونه قرارداد؟
6-ما يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ وَ لَا الْمُشْرِكِينَ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْكُمْ مِنْ خَيْرٍ مِنْ رَبِّكُم(105 بقره)
نه كافرين از اهل كتاب و نه مشركين دوست نميدارندكهخيرى از جانب خدا بر شما مسلمانها نازل گردد
7-وَ قالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طالُوتَ مَلِكا(247 بقره)
و پيامبرشان به آنان گفت: همانا خداوند طالوت را براى شما به عنوان فرمانروا برانگيخت.
توضیح: فعل«قال» در هر صیغه و نوعی که باشد همواره به یک «مقول قول» که همان مفعولش است نیاز دارد و این مقول قول همان جمله ای است که گاهی با «إِنَّ» شروع می شود ودر مواردی هم ممکن است یک جمله ی اسمیه و یا فعلیه باشد .
8-وَ إِذا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قالُواآمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا إِلى شَياطِينِهِمْ قالُواإِنَّا مَعَكُمْ إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ (14 بقره)
و چون با كسانى كه ايمان آوردهاند ديدار كنند گويند: ما ايمان آورديم، و هنگامى كه با شيطانهاى خود خلوت كنند گويند: بىترديد ما با شماييم، جز اين نيست كه ما مسخره کنندگانیم.
9-أَ وَ لا يَعْلَمُونَأَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُون(77 بقره)
و آيا نمىدانندكه خداوند آنچه را پنهان مىدارند و آنچه را آشكار مىكنند مىداند؟
توضیح :هرگاه« أَنَّ » بعد از یک فعل متعدی بیاید قطعا آن جمله ای که با « أَنَّ » شروع شده به طور کامل مفعول آن فعل متعدی خواهند بود .
نکته: در برخی موارد که مفعول «یاء متکلم » است از کلام حذف می شود و کسره ای روی آخرین حرف فعل باقی می ماند که همین کسره که برروی نون وقایه قرار می گیرد، نشانه ی حضور این ضمیر می شود
10-وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُون (92 انبیاء)
و منم پروردگار شما، پس من را بپرستيد
توضیح: «فَاعْبُدُون » در اصل «فَاعْبُدُونی» بوده است و مفعول آن «ی» بوده که حذف شده است اما در ترجمه باید بیاید
11-وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُون(52 مؤمنون)
و من پروردگار شمايم پس، از من پروا كنيد
توضیح:«فَاتَّقُون» در اصل «فَاتَّقُونی» بوده است و مفعول آن«ی» بوده که حذف شده است اما در ترجمه باید بیاید
یکی ازموارد دیگری که«یاء متکلم» در ظاهر کلام حذف می شود ولی در ترجمه لحاظ می شود در حالتی است که به عنوان مضاف الیه است و مضاف آن مورد ندا قرار می گیرد که توضیح ان دردرس مضاف الیه خواهد آمد.
*انواع دیگری هم از مفعول هست که تعریف هر یک متفاوت از دیگری است
مفعول له (مفعول لاجله ) :این نوع از مفعول، علت انجام فعل را بیان می کند و در پاسخ به سؤال (چرا) می آید.
1-يَجْعَلُونَ أَصابِعَهُمْ فِي آذانِهِمْ مِنَ الصَّواعِقِ حَذَرَ الْمَوْت(19 بقره)
آنها انگشتان خود را از شدت صاعقهها براى فرار از مرگ در گوشها مىكنند
2-بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ أَنْ يَكْفُرُوا بِما أَنْزَلَ اللَّهُ بَغْيا(90 بقره)
بد چيزى است آنچه آنها خود را بدان فروختند كه به آنچه خدا فرو فرستاده كفر مىورزندبه خاطر حسد
3-إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى ظُلْما(10 نساء)
كسانى كه اموال يتيمان را از روى ظلم و ستممىخورند
*مفعول مطلق : که دارای سه نوع است وما به انواع آن می پردازیم .اما مشخصه ی اصلی هر سه نوع آن این است که مفعول مطلق، مصدری منصوب است از همان ماده ی فعل .
1-كُلَّما رُزِقُوا مِنْها مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقا(25 بقره)
هر گاه از آن باغها از ميوهاى به آنها روزى داده شود
توضیح:مفعول مطلق در ترجمه ممکن است به صورت یک کلمه ی جداگانه ترجمه نشود بلکه در قالب همان فعلی که با آن هم جنس است ترجمه می شود.
2-فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْعَمَلًا صالِحا(110 کهف)
هر كه اميد ديدار پروردگار خود دارد بايد عملى شايسته انجام دهد
3-وَ مِنَ الشَّياطِينِ مَنْ يَغُوصُونَ لَهُ وَ يَعْمَلُونَ عَمَلًادُونَ ذلِك(82 انبیاء)
و برخى از شيطانها براى او غوّاصى مىكردند و كارهايى غير آن نيز انجام مىدادند
تمرین:انواع مفعول را در آیات زیر بررسی کنید
1- وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَ لَوْ يَرَى الَّذينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَميعاً وَ أَنَّ اللَّهَ شَديدُ الْعَذابِ (165 بقره)
2- أَمْ تُريدُونَ أَنْ تَسْئَلُوا رَسُولَكُمْ كَما سُئِلَ مُوسى مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالْإيمانِ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبيلِ (108 بقره)
3-وَ لَنْ تَرْضى عَنْكَ الْيَهُودُ وَ لاَ النَّصارى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدى وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذي جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصيرٍ (120 بقره)
4-وَ رَزَقَني مِنْهُ رِزْقاً حَسَنا(88 هود)
5-وَ الَّذينَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ كُفْراً وَ تَفْريقاً بَيْنَ الْمُؤْمِنينَ وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ (107 توبه)
آخرین نظرات