امام صادق عليهالسلام:«غَسلُ الناءِ وَ كَسحُ الفِناءِ، مَجلَبَةٌ لِلرِّزقِ»
شستن ظرف و جارو زدن جلو در منزل، باعث جلب روزى مى شود.
خصال، ص 54، ح 73
امام صادق عليهالسلام:«غَسلُ الناءِ وَ كَسحُ الفِناءِ، مَجلَبَةٌ لِلرِّزقِ»
شستن ظرف و جارو زدن جلو در منزل، باعث جلب روزى مى شود.
خصال، ص 54، ح 73
جز اشک ندارم که بریزم به پایت یا حسین
درس چهارم
حالات فعل مضارع
گاهی بر سر فعل مضارع حروفی غیر از لای نهی و نفی هم وارد می شوند که باعث تغییر معنای فعل مضارع می شوند نمونه ای از آن «لم» و«لما» است که در درس اول تأثیر معنایی آن ها بر روی فعل مضارع ذکر شد اکنون به سایر حروفی که با حضورشان بر سر فعل مضارع معنای خاصی به فعل مضارع می دهند می پردازیم.
*«لن»
این حرف را به عنوان حرف ناصب معرفی کرده اند که با آمدنش بر سر فعل مضارع ، آن را منصوب می کند اما آن چه در این جا مورد بحث ماست تأثیر معنایی این حرف بر فعل مضارع است .با آمدن حرف«لن» بر سر فعل مضارع ، معنای فعل به «نفی ابد » تغییر می یابد و در ترجمه باید از کلمه ی «هرگز» استفاده شود.
1- فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَة(24 بقره)
و اگر (چنين كارى) نكرديد و هرگز نتوانيد كرد، پس بپرهيزيد از آتشى كه هيزم آن مردماند و سنگها.
2- وَ إِذْ قُلْتُمْ يا مُوسى لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَة(55 بقره)
زمانى كه گفتيد: اى موسى، هرگز به تو ايمان نمىآوريم تا خدا را آشكارا ببينيم.
*«أن»
این حرف معنای فعل مضارع را به معنای مصدری تبدیل می کند و در هنگام ترجمه یا باید به صورت مصدری ترجمه کنیم و یا «اینکه» را در ترجمه ی فعل اضافه کنیم.
*26 بقره:«إِنَّ اللَّهَ لا يَسْتَحْيِي أَنْ يَضْرِبَ مَثَلًا ما بَعُوضَةً فَما فَوْقَها»
خداوند از اينكه مثال بزند به موجودات ظاهرا كوچكى مانند پشه و يا بالاتر از آن پروایی ندارد.
خداوند از مثال زدن به پشه و یا کوچک تر از آن پروایی ندارد.
*«س - سوف»
این حروف معنای فعل مضارع را مختص به آینده می کنند
1- إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِنا سَوْفَ نُصْلِيهِمْ نارا(56 نساء)
بىترديد كسانى كه به آيات ما كفر ورزيدهاند آنها را به زودى به آتش درآوريم
2- سَآتِيكُمْ مِنْها بِخَبَرٍ أَوْ آتِيكُمْ بِشِهابٍ قَبَس(7 نمل)
به زودى خبرى از آن براى شما مىآورم يا شعلهاى برگرفته (از آن) مىآورم.
تمرین:روزانه یک صفحه از قرآن را مطالعه نموده و اسم ،فعل و حرف ها را از هم تفکیک نمایید و سپس فعل ها را ترجمه کنید و نوع آن را تشخیص دهید.
جلد سوم مربوط به ترم سوم می شود.
دعایت چه خوب مستجاب شد.
دلم هوای مشهد دارد
درس سوم
فعل امرونهی
فعل امر ونهی صورت انشایی دارند نه خبری. یعنی معنای طلب درآنها است و همواره با تغییراتی که در فعل مضارع صورت می گیرد ساخته می شوند .
با آوردن یک«لا» بر سر فعل مضارع و جزم دادن به آخر آن (یا با ساکن و یا با حذف نون عوض رفع ) می توان یک فعل نهی ساخت که ترجمه ی آن دستور دادن بر ترک یک فعل است مثلا فعل «تأکلون»(می خورید) وقتی به نهی تبدیل می شود به این صورت می شود که:«لا تأکلوا» (نخورید)
و اگر همین فعل را بخواهیم به فعل امر تبدیل کنیم اگر در صیغه های مخاطب باشیم باید علاوه بر اینکه حرف آخر فعل را ساکن می کنیم و یا نون عوض رفع را حذف می کنیم ،حروف مضارعه ی فعل را نیز از آغاز فعل برداریم و در صورتی که قابل خواندن نبود یک همزه ی کمکی به آن اضافه می کنیم.به طور مثال در فعل«تضربون »(می زنید) که تبدیل می شود به «إضربو» (بزنید)
و فعل «تثبت» (ثابت می کنی)که می شود«ثبت» (ثابت کن) .
در صیغه های غایب و متکلم نیز کافی است آخر فعل مضارع را مجزوم کنیم و به ابتدای آن هم یک حرف لام مکسوره اضافه کنیم وبه طور مثال:«یضرب» (می زند)می شود:«لیضرب»(باید بزند)
نمونه های قرآنی زیر به شما در شناسایی فعل های امر کمک می کند:
1- وَ إِذا كُنْتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ فَلْتَقُمْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرائِكُمْ وَ لْتَأْتِ طائِفَةٌ أُخْرى لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ (102 نساء)
و چون در ميان آنها باشى و براى آنها نمازخوف برپا كنى، يك گروه از آنها بایدبا تو برخيزند (و نماز كنند) و البته بايد سلاحهاى خود را برگيرند، و چون سجده كردند در پشت سر شما قرار گيرند و آن گروه ديگر كه نماز نخواندهاند بيايند و با (ركعت دوم) تو نماز بخوانند و البته بايد بر حذر باشند و سلاحهاى خود را برگيرند
توضیح:تمامی فعل هایی که در این آیه مشخص شده اند فعل امر در صیغه های غایب هستند که با آوردن لام مکسوره بر سر فعل مضارع ،امر ساخته شده است و در ترجمه هم معنای دستور و التزام آورده می شود.
« فَلْتَقُمْ » و« وَ لْتَأْتِ » مفرد مؤنث غایب هستند.« وَ لْيَأْخُذُوا » و« فَلْيَكُونُوا » و« فَلْيُصَلُّوا » و« وَ لْيَأْخُذُوا » جمع مذکر غایب هستند. که همه ی این ها به خاطر اینکه یک واو یا فاء بر سرشان آمده باعث شده است که لام امر ساکن شود.
2- وَ لْيَحْكُمْ أَهْلُ الْإِنْجِيلِ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فِيه(47 مائده)
و بايد داورى كنند اهل انجيل به آنچه خدا در آن نازل كرده .
توضیح: « وَ لْيَحْكُمْ » مفرد مذکر غایب است.
نکته : سه نوع لام داریم که بر سر فعل مضارع وارد می شود یکی از آن ها لام امر است .دیگری از حروف ناصب است و دیگری حرف تاکید است.اما مشخصه ی لام امر همین است که اگر یک واو یا فاء بر سر آن وارد شود ،ساکن می شود ولی دو لام دیگر این چنین نیستند. به (آیه ی 5 حشر) و (آیه ی 13 عنکبوت) مراجعه کنید تا این تفاوت را ملاحظه نمایید.
3- وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُون(30 فصلت)
و شادمان شويد به بهشتى كه بوديد وعده مىشديد
توضیح: « أَبْشِرُوا » فعل امر است در صیغه ی جمع مذکر مخاطب و چون به باب افعال مربوط می شود همزه ی امر در آن مفتوح است
4- وَ أَبْصِرْ فَسَوْفَ يُبْصِرُون (179 صافات)
و به آنان بنگر كه به زودى (كيفر خود را) خواهند ديد.
توضیح: «» فعل امر است در صیغه ی مفرد مذکر مخاطب.
5- قالُوا ابْنُوا لَهُ بُنْياناً فَأَلْقُوهُ فِي الْجَحِيم(97 صافات)
گفتند: براى او بنايى بسازيد و او را در جهنمى از آتش بيفكنيد.
هر دو فعل ،امر هستند در صیغه ی جمع مذکر مخاطب .با این تفاوت که فعل«أَلْقُو» چون مربوط به باب افعال است با همزهی مفتوح آمده است
6-وَ اسْتَغْفِرِي لِذَنْبِك(29 یوسف)
از گناهت آمرزش بخواه
توضیح: « اسْتَغْفِرِي » مربوط است به صیغه ی مفرد مؤنث مخاطب.
*اکنون نمونه هایی از فعل نهی را نیز در آیات زیر مورد توجه قرار دهید.
1- وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قالُوا إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ(11 بقره)
و چون به آنها گفته شود: در روى زمين فساد نكنيد گويند: جز اين نيست كه ما اصلاح گريم.
توضیح: « لا تُفْسِدُوا » فعل نهی است در صیغه ی جمع مذکر مخاطب.
نکته: چند نوع «لا» داریم که یکی از آن ها لای نهی است و دیگری لای نفی است که فقط فعل را منفی می کند و تفاوت آن با لای نهی در این است که آخر فعل مضارع را تغییر نمی دهد.نوع دیگری از «لا» نیز هست که بر سر اسم ها وارد می شود.
آخرین نظرات