بسمه تعالی
مقدمه
ترجمه ی قرآن مانند سایر متون نیازمند تخصص و دقت فوق العاده ای است زیرا در آن سخن از دستورات الهی است. لذا کمترین بی توجهی ،انحراف افکار از گفتار خداوند را به دنبال خواهد داشت .جاحظ بصری با بیان دشواری ترجمه ی قرآن می نویسد[1]
«…..اگر موضوع ،ترجمه ی کتابهای دینی باشد که در آنها سخن از خدای عز و جل است و اینکه چه سخنانی در حق او روا و چه سخنانی نارواست…مترجم باید بداند مَثَل چیست ،بدیع چیست، اشاره و کنایه کدام است و تفاوت میان ایجاز و اطناب چیست»
ترجمه قران در خلال سالیان متمادی یکی از جنجالی ترین بحث ها محسوب می شد؛زیرا بسیاری عقیده داشتند الفاظ قرآن والاتر از آن است که قابل ترجمه باشد .مضافا اینکه ترتیب آیات ،موسیقی الفاظ، کنایه ها، استعاره ها و هزاران نکته ی دیگر مانع از آن است که بتوان آیات را معادل سازی کرد.گرچه این سخنان تا حدودی منطقی به نظر می رسد اما نباید فراموش کرد که زبان بسیاری از مسلمانان عربی نیست،از این رو چاره ای جز روی آوردن به ترجمه نیست .از سویی دیگر گذر از این مسیر دشوار نیاز به دقت و تیزبینی فوق العاده دارد؛ما نیز برآنیم تا افراد بسیاری را با نکات ترجمه ای در قرآن آشنا کنیم تا خود بتوانند با مطالعه ی آیات قرآن به ترجمه ی صحیحی از آیات دست یابند .که البته درک یک ترجمه ی ساده از کلام وحی ،مقدمه و زمینه ای است برای درک مفاهیم عالی آن. در این مسیر نیاز به یک دسته بندی در قواعد ادبیات عرب و در عین حال در مجموعه آیات قرآن داریم که در این مجال به این مهم پرداخته خواهد شد. از جمله مواردی که در این مجلدات مورد نظر قرار می گیرد تا مورد آموزش قرار گیرد و همزمان، با آیات قرآنی نیز مورد تطبیق قرار گیرد عبارتند از: اسم موصول –اسم اشاره – ضمایر(شامل ضمیر شأن و ضمیر فصل) – اسماء خمسه - ادات حصر و استثناء – حروف جر-حروف نفی –ادات استفهام- ادات شرط - ظروف – مشتقات؛ شامل اسم فاعل، اسم مفعول، صفت مشبهه، صیغه ی مبالغه، اسم تفضیل، اسم مکان و زمان ، مصدر میمی- اسم های جامد شامل مصادر و اسماء ذات- و بیان جمع آنها و جمع مکسر- افعال در زمان های مختلف حال و آینده و گذشته ؛شامل مضارع و ماضی و فعل امر- صورت معلوم و مجهول افعال- نشانه ای یافتن فاعل و مفعول و حال و تمیزو منادی در جمله و نحوه ی ترجمه ی آنها –شناخت مضاف و مضاف الیه و نحوه ی ترجمه ی آن ها و نیز موصوف و صفت و ترجمه ی آن و… که در دروس متعدد به آن پرداخته می شود و در هر درس شیوه ی تدریس و تمرینات لازم ذکر خواهد شد.
آنچه هدف و دورنمای این فعالیت می باشد این است که قرآن آموز محترم در مرحله ی اول با ترجمه ی ساده و تحت اللفظی و قاعده مند قرآن آشنا شود و به هر ترجمه ای اعتماد نکند بلکه نگاهی انتقادی داشته باشد و خود با درک و اطلاعات درستی که در این مسیر کسب می کند از میان ترجمه های متعددی که برای قرآن نوشته شده ترجمه ی درست تر و دقیق تر را تشخیص دهد و از آن استفاده کند.در ادامه ی این مسیر با مفاهیم قرآن نیز آشنا شود و در نهایت با خواندن یک عبارت قرآنی بدون اینکه نیاز به رجوع به ترجمه داشته باشد همزمان با تلاوت یک آیه، ترجمه ی آن نیز در ذهن او تداعی شود و در عین حال با اطلاعاتی که از قواعد عربی پیدا میکند و نیز با گسترش دامنه ی لغات عربی خود بتواند همین مسیر را در آموزش دیگران در پیش گیرد و افراد دیگری را با ترجمه و مفاهیم قرآن آشنا سازد .
منابع مورد استفاده در این تألیف عبارتند از:
الإتقان
فنون ترجمه از اساتید مختلف
فروق اللغویه
کتب مفردات قرآنی
فقه اللغه
نرم افزار قرآنی جامع التفاسیر
طرح درس
ترم اول
هدف پیش رو از دروس این ترم فقط آشنایی قرآن آموز با طیفی از اسم های خاص است که وقتی در کنار هم قرار می گیرند حجم بالایی از کلمات موجود در قرآن را تشکیل می دهند و از طرفی به جهت جایگاهی که در جمله دارند تکرار ترجمه ی آن در آیات مختلف آن را در ذهن ملکه می کند و کمک زیادی به ترجمه و درک مفهوم آیات می نماید.در این دوره استاد محترم در عین حال که تاکید اصلی اش در ترجمه مطالب ندریس شده می باشد اما آیاتی که به عنوان تمرین با قرآن آموزان کار می کند به طور کامل ترجمه می نماید تا قرآن آموز شیوه ترجمه را به طور تجربی کسب کند.
ترم دوم
در این ترم با مشتقات که مجموعه ی دیگری از اسم ها هستند آشنا می شویم و البته مقصود اصلی از طرح این دروس این است که پس از آشنایی با ساختار مشتقات معنای مناسب با آن ساختار را معرفی نماییم تا قرآن آموز با شناختن ساختار مشتقات به هر کلمه ی مشابهی که رسید بتواند با شناخت ریشه ی آن کلمه ،ترجمه ی درستی را از آن کلمه ارائه بدهد.
ترم سوم
در این مرحله پس از این که قرآن آموز محترم با معانی برخی کلمات رایج و غیر رایج قرآنی آشنا شده است که البته اکثر آن ها اسم بوده اند اکنون برآنیم تا انواع فعل در زمان های مختلف و نوع ساختار آن ها رامعرفی نماییم تا قرآن آموز هر ریشه ی فعلی را بتواند از روی ساختاری که می شناسد تشخیص دهد و به ترجمه ی درستی از یک فعل دست یابد
ترم چهارم
قواعد مربوط به فاعل و مفعول و نواسخ و… آموزش داده می شود انتظار می رود با شناخت جمله فعلیه و اسمیه و اجزای اصلی هر یک از آن ها ترجمه های منسجم تر و مناسب تری از عبارات ارائه بدهید بنابراین که شما می توانید یک جمله ی مستقل را از جملات دیگر جدا کنید و معنای کامل یک عبارت را بیابید.شما با شناختن اجزاءاصلی یک جمله و تشخیص آن می توانید جمله ای را به طور کامل ترجمه کنید و به این ترتیب مجموع جملات یک آیه را در کنار هم قرار داده و یک آیه را ترجمه می کنید
ترم پنجم
استفاده از همه ی قواعدی که آموزش داده شده است جهت مفهوم یابی از عبارات قرآن و نیز آیاتی که دارای نکات بلاغی مثل کنایه ،تشبیه ،استعاره و .. هستند
گام اول
درس اول : موصولات
یکی از کلماتی که به تعداد بسیار و به اشکال مختلف در قرآن آمده است اسم های موصول می باشد که معنای بسیار ساده ای دارد و معمولا در ایجاد ارتباط بین دو جمله به کار می رود.ما در این مبحث قصد نداریم با توضیحاتی که معمولا در کتب آموزش صرف و نحو عربی می آید ذهن قرآن آموز محترم را درگیر قواعد عربی کنیم لذا در حدی که برای ترجمه نیاز است در خصوص این دسته از کلمات توضیح داده خواهد شد.
یک دسته از موصولات ،موصولات خاص هستند که در مذکر و مونت و مفرد و مثنی و جمع در اشکال مختلف به کار می رود :
الَّذِي - الَّذانِ (الَّذَيْن)- الَّذِينَ - الَّتِي – التان(التین) - اللَّاتِي(اللاَّئِي).
این کلمات به معنی «کسی که» و «کسانی که» ویا «چیزی که» و «چیزهایی که» می باشد و البته در مواردی هم فقط معنای «که» می دهد.این شکلهای شش گانه فقط در کاربرد مذکر و مونث و مفرد و مثنی و جمع متفاوت می شود وگرنه از حیث معنا تمام شکلهای آن همان معنا یی را که ذکر شد دارد.
* الذی 304 مرتبه در قرآن آمده است :به نمونه های زیر به همراه ترجمه ی آن توجه کنید:
1-الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَكُمْ فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُون(22 بقره)
آن كس كه زمين را بستر شما قرار داد و آسمان (جو زمين) را همچون سقفى بر بالاى سر شما و از آسمان آبى فرو فرستاد، و بوسيله آن ميوهها را پرورش داد، تا روزى شما باشد، بنا بر اين براى خدا شريكهايى قرار ندهيد در حالى كه مىدانيد (هيچ يك از اين شركاء و بتان نه شما را آفريدهاند و نه شما را روزى مىدهند)..
2- يا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ (21 بقره)
اى مردم، پروردگارتان را كه شما و كسانى را كه پيش از شما بودند آفريده پرستش كنيد، شايد پروا پيشه كنيد
*الَّذانِ تنها یک مرتبه در قرآن آمده است:
1- وَ الَّذانِ يَأْتِيانِها مِنْكُمْ فَآذُوهُما فَإِنْ تابا وَ أَصْلَحا فَأَعْرِضُوا عَنْهُما إِنَّ اللَّهَ كانَ تَوَّاباً رَحِيما(16 نساء)
و آن دو كس كه اقدام به ارتكاب آن عمل (زشت) مىكنند آنها را آزار دهيد (و حد بر آنها جارى نمائيد) و اگر (براستى) توبه كنند و اصلاح نمايند (به جبران گذشته پردازند) از آنها درگذريد زيرا خداوند توبه- پذير و مهربان است
*الَّذَيْن یک مرتبه
1- وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا رَبَّنا أَرِنَا الَّذَيْنِ أَضَلَّانا مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ نَجْعَلْهُما تَحْتَ أَقْدامِنا لِيَكُونا مِنَ الْأَسْفَلِين(29 فصلت)
كافران گفتند: پروردگارا!آن کسانی را كه از جن و انس ما را گمراه كردند به ما نشان ده تا زير پاى خود بگذاريم (و لگدمالشان كنيم) تا از پستترين مردم باشند!.
*کلمه الَّذِينَ 1080 مرتبه در قرآن آمده است:
1- صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لَا الضَّالِّين(7 فاتحه)
راه كسانى كه به آنها نعمت دادى (همانند انبيا و پيروان راستين آنها) آنان كه نه مورد خشم (تو) قرار گرفتهاند و نه گمراهند.
2- الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ(3 بقره)
كسانى كه به غيب ايمان مىآورند و نماز را بر پا مىدارند و از چيزهايى كه به آنها روزى دادهايم، انفاق مىكنند
3- أُولئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ وَ ما كانُوا مُهْتَدِين(16 بقره)
آنها كسانى هستند كه گمراهى را به بهاى هدايت خريدند، پس نه تجارتشان سود داد و نه از رهيافتگان بودند
بقیه ی کلمات از این گروه به تعداد کمتری در قرآن به کار رفته است ؛
*الَّتِي 68 مرتبه
1- فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكافِرِين(24 بقره)
اگر اين كار نكرديد- و هرگز نخواهيد كرد- از آتشى بترسيد كه هيزم آن بدنهاى مردم (گنهكار) و سنگهاى است كه براى كافران مهيا شده است
2- وَ راوَدَتْهُ الَّتِي هُوَ فِي بَيْتِها عَنْ نَفْسِهِ وَ غَلَّقَتِ الْأَبْوابَ وَ قالَتْ هَيْتَ لَكَ قالَ مَعاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوايَ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ(23 یوسف)
از او به رفق و فريب درخواست كامجويى كرد آنكس كه او در خانهاش بود از براى خودش، و درها را بر بست و گفت: براى تو مهيا شد كه من ترا هستم
3- وَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فِيها مِنْ رُوحِنا وَ جَعَلْناها وَ ابْنَها آيَةً لِلْعالَمِين(53 انبیاء)
و به ياد آور آنكسى را كه دامان خود را از آلودگى به بىعفتى پاك نگه داشت، و ما از روح خود در او دميديم، و او و فرزندش (مسيح) را نشانه بزرگى براى جهانيان قرار داديم
* التان(التین) این دو موصول در قرآن کریم استعمال نشده است.
*اللَّاتِي 10 مرتبه در قرآن آمده است:
1- وَ اللاَّتِي يَأْتِينَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّى يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلا(15 نساء)
و كسانى از زنان شما كه مرتكب زنا مىشوند چهار نفر از مسلمانان را به عنوان شاهد بر آنها بطلبيد اگر گواهى دادند آنان (زنان) را در خانههاى (خود) نگاه داريد تا مرگشان فرا رسد يا اينكه خداوند راهى براى آنها قرار دهد
2- وَ قالَ الْمَلِكُ ائْتُونِي بِهِ فَلَمَّا جاءَهُ الرَّسُولُ قالَ ارْجِعْ إِلى رَبِّكَ فَسْئَلْهُ ما بالُ النِّسْوَةِ اللاَّتِي قَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ إِنَّ رَبِّي بِكَيْدِهِنَّ عَلِيم(50 یوسف)
ملك گفت او را نزد من آوريد، ولى هنگامى كه فرستاده او نزد وى (يوسف) آمد گفت به سوى صاحبت باز گرد و از او بپرس ماجراى زنانى كه دستهاى خود را بريدند چه بوده؟ كه خداى من به نيرنگ آنها آگاه است
*اللاَّئِي 4 مرتبه در قرآن آمده است:
1- الَّذِينَ يُظاهِرُونَ مِنْكُمْ مِنْ نِسائِهِمْ ما هُنَّ أُمَّهاتِهِمْ إِنْ أُمَّهاتُهُمْ إِلاَّ اللاَّئِي وَلَدْنَهُمْ وَ إِنَّهُمْ لَيَقُولُونَ مُنْكَراً مِنَ الْقَوْلِ وَ زُوراً وَ إِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُور(2 مجادله)
كسانى از شما كه زنان خود را ظهار مىكنند، آن زنان، مادران آنان نيستند، مادرانشان جز كسانى كه آنان را زادهاند نمىباشند و اينان بىگمان سخنى ناپسند و نادرست مىگويند و بارى، خداوند به يقين در گذرندهاى آمرزنده است
2- ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ وَ ما جَعَلَ أَزْواجَكُمُ اللاَّئِي تُظاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهاتِكُمْ وَ ما جَعَلَ أَدْعِياءَكُمْ أَبْناءَكُمْ ذلِكُمْ قَوْلُكُمْ بِأَفْواهِكُمْ وَ اللَّهُ يَقُولُ الْحَقَّ وَ هُوَ يَهْدِي السَّبِيل(4 احزاب)
خداوند براى هيچكس دو قلب در درون وجودش نيافريده، و هرگز همسرانتان را كه مورد” ظهار” قرار مىدهيد مادران شما قرار نداده، و (نيز) فرزندخواندههاى شما را فرزند حقيقى قرار نداده است، اين سخنى است كه شما تنها به زبان خود مىگوئيد (سخنى باطل و بى ماخذ) اما خداوند حق مىگويد، و به راه راست هدايت مىكند
نکته : چنانچه ملاحظه می شود موصولات در تمامی آیات قرآن به همین دو شکل از معنی که ذکر شد به کار رفته اند و تنها در مورد مونث آن می توانیم در ترجمه بگوییم «زنانی که» و یا در تر جمه ی مورد مثنای آن می توانیم بگوییم «آن دو نفر که..»…
«مَن»- «ما»
این دو واژه را موصول مشترک می گویند یعنی برای تمام صیغه های مفرد و مثنی و جمع و نیز مذکر و مونث، همین یک شکل به کار می رود.
این دو کلمه نیز همان معنای «کسی که» و «کسانی که» - «چیزی که-آن چه» را دارد و معنای «که» ندارد البته این دو واژه با اسم استفهام اشتراک دارند یعنی در مواردی هست که این دو کلمه به معنی «چه کسی» و «چه چیزی» می آید.در مورد کلمه ی «ما» نیز می توان گفت که با حرف نفی اشتراک دارد یعنی گاهی به معنی «نیست و ن» می باشد.البته نکات لازم در خصوص سایر معانی این دو واژه در محل خود مورد بحث و دقت قرار خواهد گرفت.
*«مَن» این کلمه 971 مرتبه در قرآن آمده است و البته همه ی آنها موصول نیستند یعنی در برخی موارد این کلمه معنای استقهام دارد. به نمونه هایی از معنای موصولی آن توجه فرمایید:
1- ذلِكَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدى(30 نجم)
اين آخرين مرحله از دانش آنهاست. همانا پروردگار تو داناتر است به كسى كه از راه او گم گشته و داناتر است به كسى كه هدايت يافته است
2- وَ إِنَّ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَمَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ خاشِعِينَ لِلَّهِ لا يَشْتَرُونَ بِآياتِ اللَّهِ ثَمَناً قَلِيلاً أُولئِكَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ(199 آل عمران)
بعضى از اهل كتاب كسانى هستند، كه به خداوند و آنچه بر شما نازل شده، و آنچه بر خود آنان نازل گرديده، ايمان دارند، در برابر (فرمان) خدا خاضعند، و آيات خدا را به بهاى ناچيزى نمىفروشند، پاداش آنها نزد پروردگارشان است، خداوند سريع الحساب مىباشد
چنانچه ملاحظه می کنید این کلمه در آیه ای به معنی کسی که و در ایه ای به معنی کسانی که ترجمه شده است و این به این جهت است که موصول مشترک در حالات مختلف مفرد و مثنی و جمع و مذکر و مونث ،یک شکل بیشتر ندارد و به حسب نیاز جمله هر یک از دو ترجمه ی بالا استفاده می شود.
نمونه ای از شکل استفهامی این واژه را در آیه زیز ببینید:
*قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ أَمَّنْ يَمْلِكُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ مَنْ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ يُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَ مَنْ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ فَقُلْ أَ فَلا تَتَّقُون(31 یونس)
بگو چه كسى شما را از آسمان و زمين روزى مىدهد و يا چه كسى مالك (و خالق) گوش و چشمهاست و چه كسى زنده را از مرده و مرده را از زنده خارج مىسازد و چه كسى امور (جهان) را تدبير مىكند؟
بنابراین اگر مَنْ در معنای استفهام باشد چه کسی و یا کیست ترجمه می شود
نکته: أَمَّنْ ترکیبی است از أم و مَنْ
*«ما» این کلمه 3303 مرتبه در قرآن آمده است و البته همه ی این موارد از نوع موصول نیست بلکه برخی استفهام و برخی مصدری و برخی مای نفی می باشد. به نمونه هایی از معنای موصولی ان توجه نمایید:
1-الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُون(3 بقره)
همان كسانى كه «غيب» را باور و نماز را برپا مىدارند و از آنچه به آنان روزى دادهايم مىبخشند
2-وَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ(4 بقره)
آنها به آنچه بر تو نازل شده و آنچه پيش از تو (بر پيامبران پيشين نازل گرديده) ايمان مىآورند، و به رستاخيز يقين دارند
به نمونه هایی از مای مصدری و استفهام و نفی توجه کنید:
*فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ بِما كانُوا يَكْذِبُونَ(10 بقره)
در دلهاى آنها بيماريى (از كفر و شك و نفاق) است، خدا هم بر بيماريشان بيفزود و بيفزايد و آنها را در مقابل آنكه دروغ مىگفتند(دروغ گفتنشان) عذابى دردناك است
در این آیه «ما » مصدری است و «آن چه » معنی نمی شود.
*وَ إِنِّي مُرْسِلَةٌ إِلَيْهِمْ بِهَدِيَّةٍ فَناظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُون(35 نمل)
و من به سوى ايشان پيشكشى فرستم پس مىنگرم كه فرستادگان با چه چيز باز مىگردند
در این آیه «ما» استفهامی است و «آن چه » ترجمه نمی شود.
نکته:« مَ» در این جا همان «ما» است و الف آن به جهت اینکه حرف جر بر سرش آمده حذف شده است
* أُولئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ وَ ما كانُوا مُهْتَدِين(16بقره)
آنها كسانى هستند كه هدايت را با گمراهى معاوضه كردهاند و (اين) تجارت براى آنها سودى نداده، و هدايت نيافتهاند
چنانچه ملاحظه می کنید «ما» در این آیه «مای نفی» است و فعل بعد از خود را به شکل منفی در می آورد.
تمرین: اکنون شما می توانید با ترجمه ی جملات قرآنی زیر ترجمه ی این کلمات را تمرین کنید.(کلمات هر آیه را از هم تفکیک نمایید و با توجه به معنایی که در جدول کلمات جدید به شما ارائه شده است ترجمه ی کاملی را از این آیات بنویسید.)
258 بقره:« أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْراهِيمَ فِي رَبِّه»
81 نساء:« بَيَّتَ طائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُول»
23 نساء:« وَ أُمَّهاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُم»
76 بقره:« وَ إِذا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا»
173بقره:« فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَلا إِثْمَ عَلَيْه»
تمرین هفتگی:روزانه در یک صفحه از قرآن کلماتی را که آموزش دیده اید بیابید و سعی کنید همان جمله ای که کلمه ی مورد نظر در آن بوده است را ترجمه کنید .
تذکر 1: هر قرآن آموز باید در پایان هر درس در جدولی مانند جدول بالا کلمات جدید را یادداشت نموده و ترجمه آن را با توجه به ترجمه ای که استاد محترم انجام می دهد در مقابلش بنویسد .منظور از کلمات جدید کلماتی است که شما قرآن آموز محترم معنای آن را نمی دانید و یا ترجمه غلطی از آن ارائه می دهید. به این ترتیب در هر جلسه تعدادی کلمه به دامنه کلمات شما اضافه خواهد شد و در ترجمه سایر آیات نیز می توانید از این جداول استفاده ببرید.
تذکر 2: انجام تمرین بر روی آیات نباید محدود به آیات ذکر شده در پایان هر درس باشد بلکه شما باید روزانه یک ایه از قرآن را انتخاب کنید و ترجمه کنید تا تمرین مستمر و دائمی، شما را در جهت پیشرفت در این مسیر یاری کند.
[1](الجاحظ،عمروبن عثمان؛الحیوان؛ شرح و تحقیق عبدالسلام محمد هارون؛ ج 1، ص75؛ و نیز حسینی،سید محمد؛ ترجمه در نخستین سده های اسلامی، فصل نامه مترجم؛ تابستان 1371،ص14.)
آخرین نظرات